پخش زنده
English عربي
139
-
الف
+

«روزگار قریب»؛ زندگی در بستر تاریخ

«روزگار قریب» زندگی محمد قریب، پزشکی در پیوند با تاریخ معاصر ایران، را روایت می‌کند.

«روزگار قریب»؛ روایت یک زندگی در بستر تاریخ

سریال «روزگار قریب» یکی از ماندگارترین آثار تلویزیونی دهه ۱۳۸۰ محسوب می‌شود که با روایتی جامع و عمیق از زندگی محمد قریب -پزشک برجسته و بنیان‌گذار تخصص پزشکی اطفال در ایران- توانست مدت‌ها ذهن مخاطب را به خود مشغول کند. این مجموعه‌ تلویزیونی که نخستین‌بار در پاییز ۱۳۸۶ از رسانه ملی پخش شد، حاصل سال‌ها پژوهش، تأمل و تلاش هنری کیانوش عیاری در مقام کارگردان و نویسنده است و در مقام یک اثر تاریخی–بیوگرافیک، فراتر از یک داستان صرف شخصی، تصویری عمیق از ایران در گذر زمان ارائه می‌دهد.

روایت زندگی یک پزشک در آینه تاریخ

«روزگار قریب» از سال ۱۲۹۵ (هم‌زمان با آغاز تحصیلات ابتدایی محمد قریب) آغاز می‌شود و تا سال ۱۳۵۳ که نقطه پایانی بر زندگی اوست، ادامه می‌یابد. این دوره زمانی طولانی، خود گواه انتخاب جسورانه عیاری است؛ انتخابی که این سریال را نه به یک مستند بیولوگرافیک صرف، بلکه به یکی از آثار روزآمد «تاریخ اجتماعی» تبدیل می‌کند. چرا که داستان زندگی قریب با رخدادهای مهم معاصر ایران همزمان است: از کودتای رضاخان و تحولات اجتماعی دوره پهلوی، تا قحطی تهران در جنگ جهانی دوم و حضور نیروهای متفقین؛ رویدادهایی که نه فقط پس‌زمینه‌ تاریخی سریال‌ را رقم می‌زنند، بلکه بر روند زندگی شخصی و حرفه‌ای شخصیت اصلی نیز تأثیر می‌گذارند. این هم‌پوشانی معنادارِ زندگی فرد و بستر تاریخی، یکی از مهم‌ترین ظرفیت‌های هنری این اثر است.

چنین رویکردی، سبب می‌شود تا «روزگار قریب» بیش از آن‌که یک بیوگرافی خطی و ساده باشد، شاهدی باشد بر تلاقی فرد، جامعه و تاریخ. این روایت پیوسته به مخاطب یادآوری می‌کند که زیست بشر نه در خلأ، بلکه در جریان دائم تاریخ و تحولات اجتماعی شکل می‌گیرد؛ جریانی که گاه مانع است و گاه تسهیل‌گر.

بازی‌ها و شخصیت‌پردازی؛ از واقعیت تا درام

در مرکز این روایت، مهدی هاشمی در نقش محمد قریب قرار دارد که وی در این نقش هم به لحاظ ظرافت‌های روان‌شناختی و هم در جلب همدلی مخاطب، موفق ظاهر می‌شود. هاشمی توانسته است چهره‌ای انسانی، با تمام تضادها و پیچیدگی‌هایش، از قریب بسازد: پزشکی وقف دانش و همنشین با دغدغه‌های انسان‌دوستانه، اما نه یک اسطوره بی‌عیب و خطا. او در نمایش این شخصیت، از زرق و برق‌های رایجِ قهرمان‌سازی می‌پرهیزد و تصویری باورپذیر خلق می‌کند؛ تصویری که هم فروتنی واقعی علم پزشکی را بازتاب می‌دهد و هم محدودیت‌های انسانی را می‌پذیرد.

علاوه بر مهدی هاشمی، بازیگرانی چون رضا کیانیان، حسین پناهی، مهران رجبی و سایرین نیز حضوری تأثیرگذار دارند که به غنای اثر می‌افزایند. در این بازی‌ها، نکته‌ای که باید به آن توجه کرد، چندصداییِ شخصیت‌پردازی است: بسیاری از کاراکترها نه فقط در مقام نقشی تک‌بعدی، بلکه به‌عنوان انسان‌هایی پیچیده با انگیزه‌ها و تعارض‌های درونی حضور دارند. این شیوه دراماتیک، هم به باورپذیری داستان کمک می‌کند و هم امکان مواجهه مخاطب با لایه‌های مختلف موقعیت‌های تاریخی را فراهم می‌کند.

جغرافیا و زمان؛ تصویر در خدمت روایت

بخش عمده تصویربرداری «روزگار قریب» در شهرک غزالی انجام شده و این فضا نقشی فراتر از پس‌زمینه تصویری ایفا می‌کند: بازسازی‌های دقیقِ مکان‌ها و زمان‌ها، به‌ویژه صحنه‌هایی از تهران قدیم، نه تنها روح زمانه را منتقل می‌کند، بلکه به درک مخاطب از وضعیت اجتماعی، فرهنگی و حتی اقتصادی دوران‌های مختلف کمک می‌کند.

طراحی صحنه، لباس، و موسیقی نیز در این راستا عمل می‌کنند و در کنار هم، تجربه‌ای دیداری‌ می‌سازند که مخاطب را به عمق تاریخ می‌رساند و او را از تماشاگر منفعل به ناظر فعالِ تحولات تبدیل می‌کند.

«روزگار قریب» در چند محور اساسی به‌درستی مسیر خود را یافته و توانسته است میان روایت تاریخی و درام انسانی تعادلی قابل‌ اعتنا برقرار کند. سریال با اتکا به پژوهش دقیق و وفاداری به بستر تاریخی، از بازگویی صرف وقایع عبور می‌کند و تاریخ را نه به‌عنوان پس‌زمینه‌ای تزئینی، بلکه به‌مثابه بخشی از تجربه زیسته شخصیت اصلی به تصویر می‌کشد. در این مسیر، تمرکز اثر بر انسان و اخلاق حرفه‌ای جایگاهی محوری دارد؛ تصویری از پزشکی که کنش فردی و تعهد حرفه‌ای‌اش بر هر نوع قهرمان‌سازی اغراق‌آمیز ترجیح داده می‌شود و همین رویکرد، شخصیت محمد قریب را به چهره‌ای باورپذیر و انسانی بدل می‌کند. از سوی دیگر، فرم روایی گسترده سریال که زندگی شخصی را همزمان با تحولات اجتماعی و تاریخی روایت می‌کند، به اثر امکان می‌دهد تا لایه‌های متعددی از معنا را پیش روی مخاطب بگشاید و او را به تماشاگر صرف وقایع بدل نکند، بلکه به ناظری درگیر با تاریخ، جامعه و اخلاق فردی تبدیل سازد.

با این‌همه، «روزگار قریب» در کنار امتیازهای قابل‌توجهش، از برخی محدودیت‌ها نیز برکنار نمانده است؛ محدودیت‌هایی که بیش از آن‌ که به کیفیت ذاتی اثر لطمه بزنند، به انتخاب‌های آگاهانه سازندگان در شیوه روایت بازمی‌گردند. ریتم آرام و گاه کش‌دار سریال که در خدمت تأمل، شخصیت‌پردازی و بازنمایی تدریجی تاریخ قرار دارد، ممکن است برای بخشی از مخاطبان امروز که به روایت‌های فشرده‌تر و پرشتاب‌تر خو گرفته‌اند، چالش‌برانگیز باشد. همچنین در برخی مقاطع، غلبه نگاه تاریخ‌محور بر درام فردی سبب می‌شود بار اطلاعات تاریخی بر پیشروی داستان سایه بیندازد و پیوند عاطفی مخاطب با روایت موقتاً تضعیف شود. با این حال، این ویژگی‌ها بیش از آن‌ که نشانه ضعف ساختاری باشند، حاصل انتخاب فرمی کارگردانی هستند که آگاهانه از ساده‌سازی و دراماتیزه‌کردن افراطی پرهیز کرده و مسیر دشوار اما صبورانه روایت را برگزیده است.

جایگاه «روزگار قریب» در حافظه تلویزیونی ایران

موقعیت و جایگاه «روزگار قریب» در میراث تلویزیونی ایران را نمی‌توان نادیده گرفت. این اثر تجربه‌ای است از نوع خاصی از روایت که این روزها دیگر کمتر تولید می‌شود: سریالی انسانی، بلندپروازانه، متکی بر پژوهش و در عین حال تاریخی–اجتماعی. چنین آثاری به ما یادآوری می‌کنند که رسانه تلویزیون می‌تواند فراتر از سرگرمی صرف دیده شود و مخاطب را به تأمل در نسبت خود با تاریخ و ارزش‌ها فرا بخواند.

«روزگار قریب» نمونه‌ای است از اینکه چگونه می‌توان زندگی یک انسان را بهانه‌ای برای بازنمایی تاریخ یک جامعه قرار داد، آن‌گونه که نزدیک باشد به وجدان تاریخی و نگاه انسانی. این ویژگی باعث می‌شود تا پس از گذشت سال‌ها، این سریال همچنان برای تماشا ارزشمند باشد و در یاد و دل مخاطبان فارسی‌زبان جایگاهی ویژه داشته باشد.

(به قلم سیاوش میرزایی برای وب‌سایت آی‌فیلم)

بیشتر بخوانید:

داستان یک عشق، زمان و انتخاب

«آنام» داستانی از مکافات و مادرانگی

«سرباز» عاشقانه‌ای آرام و دشواری وظیفه

نظر شما
ارسال نظر