مجموعه تلویزیونی «رهایم نکن» این شبها از شبکه آیفیلم در حال پخش است.
سریال «رهایم نکن» به نویسندگی و کارگردانی محمدمهدی عسگرپور، یکی از آثار شاخص تلویزیونی در ژانر درام خانوادگی است که در قالبی تلخ و تأملبرانگیز، به سراغ مفهوم توبه، بخشش و تقابل انسان با گذشتهاش میرود. در این اثر، امین تارخ در نقش رسول تولایی، مردی میانسال، مذهبی و مورد احترام ظاهر میشود که زندگی آرام و منظمش، به واسطه ورود زنی به نام شهره، دستخوش تلاطم میگردد.
داستان از جایی آغاز میشود که رسول، به عنوان یک شخصیت محوری در شهر، نقش پدرانهای برای چند خانواده بازی میکند. او نه تنها سرپرست یک شرکت حملونقل بزرگ است که بر پایه ارثیه خانوادگی اداره میشود، بلکه در عمل، پناه و پشتوانه عاطفی و اقتصادی کارگرانش نیز هست. از همان ابتدا مشخص است که رسول شخصیتی منسجم، محترم، و با ظاهر بینقص است؛ اما همین ظاهر، لایهای از یک گذشته پنهان و رازآلود را میپوشاند که قرار است در طول داستان، به آرامی کنار برود و حقیقت را به مخاطب نشان دهد.
با ورود شهره، با بازی مارال فرجاد، داستان وارد فاز اصلی خود میشود. شهره زنی است که با نقابی فریبنده، وارد زندگی رسول میشود و او را با بخشی از گذشتهاش روبرو میکند که سالها با تلاش فراوان پنهان نگاه داشته بود. تقابل رسول با این زن، و خواسته او مبنی بر گرفتن سهمی از یک پروژه تجاری در ازای سکوت، خط درام را به سوی درگیریهای اخلاقی، روانی و خانوادگی سوق میدهد. همین مسئله باعث میشود که رسول به جای مواجهه صادقانه با گذشتهاش، درگیر پنهانکاری، دروغ و تلاش برای کنترل یک بحران شود که از کنترلش خارج شده است.
یکی از نکات مهم در تحلیل این سریال، پرداختن به مفهوم ریا و دوگانگی شخصیتی است. رسول مردی است که در جامعه با ظاهری مذهبی و مؤمن شناخته میشود، اما گذشتهاش و نحوهی برخورد فعلیاش با بحران، نشاندهندهی شکاف عمیقی بین «ظاهر» و «باطن» اوست. این دوگانگی، عنصر کلیدی در درام اخلاقی سریال محسوب میشود و به بیننده اجازه میدهد تا با نگاهی منتقدانه، مفهوم «توبه» را نه در قالب یک حرکت شعاری، بلکه به عنوان مسیری پرچالش و پیچیده بررسی کند.
محمدمهدی عسگرپور، که سابقه ساخت آثار اجتماعی-روانشناسانه دارد، در این سریال هم توانسته بهخوبی روابط انسانی را به تصویر بکشد. شخصیتهای فرعی نیز هر یک نماینده بخشی از جامعه هستند: از همسر فهیم و نجیب رسول (با بازی درخشان فریبا متخصص) که بهنوعی تبلور بردباری زن سنتی ایرانی است، تا پسر خانواده (نیما شعباننژاد) که با نسل جدید و نوعی سردرگمی هویتی دستبهگریبان است. حتی شخصیتهایی مانند مرضیه و راضیه (خواهران رسول) یا برادرش (با بازی محمدرضا هدایتی) هر یک رنگی به فضای قصه افزودهاند و شبکهای از روابط خانوادگی را تشکیل دادهاند که گرههای داستانی در دل آن شکل میگیرد و باز میشود.
از منظر ساختار دراماتیک، «رهایم نکن» با بهرهگیری از الگوی فلاشبک، تعلیق و کشمکشهای تدریجی، موفق میشود بیننده را درگیر پیچیدگیهای روحی رسول کند. او نه تنها باید با پیامدهای انتخابهای گذشتهاش کنار بیاید، بلکه باید بپذیرد که حقیقت، هر چقدر هم دردناک باشد، روزی آشکار خواهد شد. تقابل او با آذر –عشق قدیمیاش– نیز به این کشمکش عمق بیشتری میبخشد. حضور آذر در داستان، نوعی مکث شاعرانه در میان طوفان بحرانهاست. او آیینهای است که رسول میتواند خود را بیپرده در آن ببیند، بیداوری، اما با حقیقت.
از لحاظ بازیگری، شادروان امین تارخ در این سریال یک بار دیگر نشان داده که چرا از او بهعنوان یکی از ستونهای بازیگری درامهای تلویزیونی یاد میشود. او در نقش رسول تولایی، تمام پیچیدگیهای شخصیتی یک مرد در آستانه فروپاشی را با حداقل اغراق و با تکیه بر بیان چهره و سکوتهای معنادار به تصویر میکشد. نگاههای او، سکوتهای طولانی و تلاش بیثمر برای کنترل اوضاع، همه به بیننده این حس را منتقل میکنند که او گرفتار دام گذشته و ترس از قضاوت است.
در کنار بازیها، فضاسازی سریال نیز بهخوبی با درونمایه آن هماهنگ است. لوکیشن گاراژ، که همزمان محلی است برای معاش خانوادهها و یادگار پدر رسول، به عنوان یک نماد عمل میکند: نمادی از گذشتهای که قرار بود میراث باشد، اما حالا به محل بحران بدل شده. گاراژ قرار است تخریب و بازسازی شود، دقیقاً همانطور که رسول باید در درون خود فرو بریزد و از نو ساخته شود.
سریال «رهایم نکن» در روایت خود از مفهوم «توبه» به سراغ نسخه سطحی و کلیشهای آن نمیرود. توبه در اینجا، سفری درونی است؛ رودررویی با خود، با اشتباهات و با شجاعت مواجه شدن با حقیقت. برخلاف آثار معمولی که توبه را در قالب پشیمانی لحظهای یا گریههای نمایشی خلاصه میکنند، این سریال نشان میدهد که توبه بدون اعتراف و بدون پرداختن هزینه، معنا ندارد. رسول اگرچه دست به توبه میزند، اما باید تاوانش را هم بپردازد؛ نه فقط نزد خدا، بلکه در پیشگاه خانواده، جامعه، و خودِ واقعیاش.
از جنبهای دیگر، سریال نقدی ظریف بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی ماست؛ جایی که گاهی بیشتر از آنکه «واقعیت» مهم باشد، «ظاهر» اهمیت دارد. جامعهای که ممکن است با افتادن یک نقاب، تمام اعتمادش را از کسی پس بگیرد، یا از ترس قضاوت، افراد را به پنهانکاری سوق دهد.
در مجموع «رهایم نکن» اثری است که با لحنی آرام و ضرباهنگی سنجیده، مخاطب را درگیر سوالات اخلاقی، عاطفی و اجتماعی میکند. اینکه آیا میتوان گذشته را رها کرد؟ آیا توبه و بخشش واقعاً میتوانند جبرانگر اعمال گذشته باشند؟ و اینکه انسان تا چه حد باید برای حفظ آبرو، خود را دروغگو، متظاهر یا حتی قربانی سازد؟
پاسخ همه اینها، به خود مخاطب واگذار شده است؛ و شاید همین سکوت، صادقانهترین صدای این سریال باشد.
/ س م